همین الان با ما تماس بگیرید!

بهرام و گل اندام

بهرام پنجم فرزند یزدگرد ملقب به بهرام گور، پادشاه نامدارساسانی ( فرمانروایی 439-421 م) محبوبیت فراوانی داشت. ایرانیان درزمان پادشاهی او درآسایش و عیش و رفاه به سر می بردند؛ بهرام گور که سرگذشت او در شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی بیان شده است و در داستان های بسیاری نیز درباره چالاکی او در جنگ و تیراندازی و عشق ورزی ها و شکارهای او نقل شده است که در ادبیات و در نقاشی های ایران نیز رواج و شهرت یافته و قرن ها ی متمادی زیور پرده های نقاشی و انواع منسوجات، سرامیک، جام های مینا، ظروف فلزی و سفالی بوده است. یکی از این داستان ها، داستان بهرام گور و همسر او " گل اندام" است. بنا به روایتی قلعه دختر بین فیروز آباد و شیراز باز مانده همان قصر بهرام گور است. اثر تاریخی قصر گل اندام، بیانگر ضرب المثل " کار نیکو كردن از پر کردن است" می باشد؛ و به راستی با تمرین و تکرار هر کار مشکلی آسان می شود. آمیختگی افسانه و تاریخ چیز تازه ای است و آن، واقعیت تاریخ است که در آغاز و پایان آمده است.

با توجه به سفال های به دست آمده از بررسی سطح این محوطه مربوط به دوره ساسانیان می باشد. در خصوص وجه تسمیه این اثر و نام روستا درکتب تاریخی و نزد اقوال عمومی داستانی وجود دارد كه به احتمال بسيار زيادي نام روستا از اين داستان كرفته شده است از پیران قدیمی شنیده ایم: بهرام گور در استان فارس حوالی کازرون و فیروزآباد، هفت قصر بنا کرده است که آثار آنها هنوز باقی است. بهرام گور علاقه زیادی به شکار داشت و در تیراندازی دست توانایی داشت. روزی بهرام با همسرش " گل اندام" که بسیار مورد توجه اوست و در وقت شکار همیشه با بهرام است، به شکار می رود و از گل اندام می خواهد که این دفعه گوری با میلو نظر او شکار کند، گل اندام که دختری بسیار زیبا است، شیوه ای را در شکار به بهرام پیشنهاد می کند که درآغاز ناممکن به نظر می رسد.

که در هفت پیکر نظامی ، بدین ترتیب است: 

گفت باید که رخ برافروزی پس این گور در سمش دوزی

بهرام نیز می پذیرد و گوری رابه آن گویند که گل اندام گفته بود شکار می کند، لیکن گل اندام به جای آن که زبان به ستایش از شاه بگشاید، سخنی می گوید که خاطر شاه از آن آزرده می شود. گل اندام می گوید: " کار نیکو کردن از پر کردن است"مهارت و چیره دستی شاه نتیجه تجربه درازمدت است. بهرام با خشم گفت: تو بر من سخت گرفتی وخواستی ناتوانی مرا آشکار کنی و حالا که موفق شدم مرا تحقیر می کنی! ( بهرام وزیری داشت عال و دانا که همیشه همراه بهرام بود.) بهرام به وزیرش دستور داد او را بکشند. وزیر او را برد. گل اندام به وزیر گفت: ای وزیر مرا نکش روزی بهرام پشیمان می شود.

وزیر از کشتن او خودداری می کند و او را به روستای تل گاو که متعلق به خودش است می برد و پیراهن او را به خون گوسفند آغشته کرده و به نظر بهرام می رساند.قصر وزیر در بالای تپه ای طبیعی واقع شده بود و اتفاقاً همان روز ماده گاوی در آن جا زاییده بود. گل اندام هر روز گوساله نواز را به دوش می گرفت و از چهل پله قصر به پایین برای چرا وسپس بالا می برد. هر روز این کار را می کرد تا گوساله، گاو قوی هیکلی شد. بعد از شش سال گل اندام به وزیر گفت: ای وزیر تدبیری کن تا شاه به این حوالی به جهت شکار بیاید. وزیر فکری کردو بهرام را به قصر چهل پله دعوت کرد. گل اندام از سلیقه وذوق برای پذیرایی چیزی کم نگذاشت و شاه وارد باغی که در دامنه این تپه بود، شد. وقتی بالای تپه نگاه کردو بلندی آن را دید با تعجب از وزیر پرسید: چطور مرد شصت ساله ای چون تو به قصر خود رفت وآمد می کند؟

وزیر جواب داد: من که مردی قوی هستم و چیز مهمی نیست؛ ولی در اینجا زنی هست که گاوی به بزرگی یک فیل به گردن می گیرد و بدون درنگ از این پله ها بالا و پایین می برد. بهرام گفت: این باور کردنی نیست. وزیر به گل اندام که در همان نزدیکی بود؛ اشاره کرد و به این ترتیب گاو را به دوش گرفت و از پله ها بالا برد. وقتی به بالا رسید به شاه گفت: این گاو را من از پله آوردم. آیا کسی از لشکریان شما می تواند پایین بیاورد؟! شاه فکر کرد و گفت: این عمل از روی قوت و زورمندی نیست؛ بلکه به واسطه تعلیم و ورزش است.

شاه گفت: این نه زورمندی است بلکه تعلیم کرده ای ز نخست

گل اندام گفت: چیز عجیبی است. پس من کار و هنری ندارم و فقط تمرین و ورزش است. ولی شاه گور خری را با تیر می زند و کسی حق ندارد نام ورزش و تعلیم را بیاورد.

گفت به شه غرامتی ست عظیم

گاو تعلیم و گور بی تعلیم 

من که گاوی برآورم به بام 

جز به تعلیم برنیاورم نام 

چه سبب چون زنی تو گوری خرد

نام تعلیم کس نیارد برد

بهرام گل اندام را شناخت و پرده از چهره او برداشت و او را نوازش کرد و به وزیر انعام فراوان و خلعت داد.

منابع و ماخذ:

1- نظامی " هفت پیکر" تهران، چاپ شرق، چاپ دوم 1334

2- زرین کوب، عبدالحسین، پیر گنجه در جستجوی نا کجا آباد. انتشارات کن، چاپ دوم1374

3- کتاب فرهنگ نامه امثال و حکم ایرانی، تالیف امین خضرانی( واله)، انتشارات نوید شیراز 1382